مورچگان...دور شوید..
من هنوز نمرده ام....
بدنم یارای حرکت کردن ندارد...اما
میدانم نمرده ام...هنوز میشنوم
صدای نفسهای خویش را همچو فریاد
هنوز احساس دردناک فرو ریختن دیوارهای قلبم جاریست...
هنوز یک قطره اشک دارم....من هنوز نمرده ام
من هنوز نمرده ام
![](http://axgig.com/images/53178769449353714767.jpg)
تنهایی یعنی...
کسی نباشه بهت بگه:
دوستت دارم...
و بی تو نمیتونم...
تنهایی یعنی...خودت با خودت عاشقی کنی!!!
نه با هر کس و ناکسی...
چقدرسخته که باشم تو نباشی/چقدر سخته ببینم رفته باشی/همیشه با من و با من تو بودی/
همیشه همدم غم هام تو بودی/ دیگه باکی بگم باکی بخندم؟/دیگه باکی بگم از غم و دردم/ یادت
هست اون عهدی که من با تو بستم؟/بمونم در کنارت تا زنده هستم .
امشب اي ناز، چه دلتنگ نگاهت شده ام، باز اي مونس جان چشم براهت شده ام، برق چشمان تو امشب به سکوتم خنديد، چونکه ديوانه ي آن چهره اي ماهت شده ام
بي تو در خلوت دل چشم به راهت دارم، چه کنم دست خودم نيست که دوستت دارم
دلم باغي پر از ريحان و گل بود، به روي رود عشقت مثل پل بود، نگاهم کردي و ويران شد اين دل، مگر چشم تو از قوم مغول بود!
چقدر خوشحآل بود شيطآن...
وقتی سيب رآ چيدم..
گمآن ميکرد فريب دآده است مرآ...
نمی دآنست تو پرسيده بودی ..
مرآ بيشتر دوس داری يآ ماندن در بهشت رآ ....
مرا ببوســ
نــﮧ یکــ بار ڪـِﮧ هـــ ـ ـزار بار
بگذار آوازه ی بازی عشقــماטּ چِـناטּ در شهر بپیچــد
ڪـِﮧ روسیاه شونــد
آنــها ڪـِﮧ
بر ســر جدایی ماטּ شرط بسـتـﮧ اند
دلـــــتــــنــــگــــــی پــــــیــــچـــیـــــــــده نــــــیــــســــــتــــــــ . . .
یــــــکـــــــ دل . . .
یــــــکـــــــ آســـــــمـــــان . . .
یــــــکـــــــ بــــــغـــــض . . .
و آرزو هــــــــای تـــــــــرکـــــــ خـــــــورده . . .
بـــــــه هــــــمـــــیـــــن ســـــــادگـــــــی............
بیا گناه ندارد به هم نگاه کنیم
و تازه داشته باشد بیا گناه کنیم
نگاه و بوسه و لبخند اگر گناه بود
بیا که نامه ی اعمال خود سیاه کنیم
بیا به نیم نگاهی و خنده ای و لبی
تمام آخرت خویش را تباه کنیم
به شور و شادی و شوق و ترانه تن بدهیم
و بار کوه غم از شور عشق کاه کنیم
و خوش خوریم و خوش بگذریم و خوش باشیم
و تف به صورت انواع شیخ و شاه کنیم
و زنده زنده در آغوش هم کباب شو یم
و هر چه خنده به فرهنگ مرده خواه کنیم
برای سر خوشی ی لحظه هات هم که شده است
بیا گناه ندارد به هم نگاه کنیم
اگه کسی دیوونت بود ، بازیش نده
اگه عاشقت بود ، دوسش داشته باش
اگه دوست داشت ، بهش علاقه نشون بده
اگه بهت علاقه داشت ، فقط بهش لبخند بزن
اینطوری همیشه یه پله ازش عقبتری ، اگه یه روزی خسته بشه و یه پله
بیادعقب ، تازه میشه مثل تو...
بر آنچه گذشت وآنچه شكست حسرت نخور
زندگي اگر زيبا بود با گريه شروع نمي شد
زندگي يعني ناخاسته به دنيا آمدن
مخفيانه گريستن ، ديوانه وار عشق ورزيدن
و عاقبت در حسرت آنچه دل ميخواهد ومنطق نمي پذيرد مردن....!!
چون شمع نيمه جاني به هواي تو سوختيم
با گريه ساختيم و به پاي تو سوختيم
اشكي كه ريختيم به ياد تو ريختيم
عمري كه سوختيم براي تو سوختيم
پروانه سوخت يك شب و آسود جان او
ما عمري زداغ جفاي تو سوختيـــــــم
چو بستي در بر روي من به كوه صبر رو كردم
چو درمانم نبخشيدي به درد خويش خو كردم
صفايي بود ديشب با خيالت در خلوت ما را
ولي من باز پنهاني تو را آرزو كــــــــــــــردم
امشب شده ام مست كه مستانه بگريم
بگذار شبي گوشه اي ميخانه بگريــــم
افسانه دل قصه ي پر رنج و ملاليست
زآن آمده ام مست در اين ميكده كه امشب
بر قهقه اين ساغر وپيمانه بگريــــــــــم
بار آخر، من ورق را با دلم بُر میزنم ! بار دیگر حكم کن ! اما نه بی دل ... با دلت دل حکم کن ! حکم دل ! ... هرکه دل دارد بیندازد وسط ! تا که ما دلهایمان را رو کنیم دل که روی دل بیفتد، عشق حاکم میشود ... پس به حکم عشق بازی می کنیم این دل من ! رو بکن حالا دلت را ... ! دل نداری ؟ بر بز انديشه ات را ... ! حکم لازم ! دل گرفتن ! دل سپردن ! هر دو لازم ! عشق لازم !!!!!!!!!!!!!!!!!!!! |
گاه می اندیشم
چندان هم مهم نیست
اگر از دنیا هیچ نداشته باشم
همین مرا بس
که کوچه ای داشته باشم و باران
و انسانهایی در زندگیم که از باران زلال ترند
که نیستند!
باور تلخ نبودنت...
تاوان کدامین اشتباه بود؟
تو گفتی بمان و من ماندم...
اکنون که تو رفته ای...
من در کوچه های تنهایی به انتظار برگشت تو به بی کسی
خود خیره شده ام...
و نمیدانم اخر چه خواهد شد...
میروی و من نگاهت میکنم...
تعجب نکن که چرا گریه نمیکنم بی تو...
یک عمر برای گریستن وقت دارم...
اما برای تماشای تو همین یک لحظه باقیست...
و شاید همین یک لحظه اجازه زیستن در چشمان تو را داشته باشم
گرچه رفته ای بار دگر بر نمی گردی....ولی دیوانه ات هستم
خودت هم خوب می دانی تماشا می کنم این قصه را زیبای من اما.....
خدا رو خوش نمی آمد که این دل را بسوزانی.....
![](/upload/b/batobodan/image/del.jpg)
خدایا عاشقم کرد و کنار من نمی مونه
داره دل می کنه میره بهم میگه پشیمونه
خدایا عاشقم کردو حالا از بودنم سیره
دل بی رحم اون حالا یه جای دیگه ای گیره
خودش با من نمی مونه میگه قسمت ما اینه
میذاره گردن تقدیر گناهش رو نمی بینه
چه سال نحسیه امسال چه روزای بدی دارم
آهای تقویم پر پاییز ازت بیزاره بیزارم
تو تعبیر کدوم خوابی کدوم کابوس بی پایان
چقدر دل میبری ساده چقدر دل میکنی آسون
کدوم مهمون ناخونده منو از قلب تو رونده
نگاتو کی ازم دزدید دل من رو کی سوزونده
خدااااااااااااااااااااااااااااااااایا
آه..
چه ساده و بی اعتنا می شکنند دل را.
بعضی وقت ها فکر میکنم که چه خوب میشد دل هم صدا داشت
وقتی که می شکست.
یا حد اقل آنکه می شکست می فهمید که چه دردناک است
وقتی که دل میشکند.
یا که دل از سنگ بود که هیچ وقت از دروغ و بی اعتنایی نمی شکست.
یا که اصلا آدمی دل نداشت که آن هم بشکند.
یا که....
آه
آه
آه
چه باید کرد که می شکنند دل را بی آنکه بفهمند...
به آخر خط رسیده بودم....باید بهش ثابت میکردم
دوستش دارم....خیلی عصبانی بودم...گفت:اگه
دوستم داری رگتو بزن...گفتم مرگ و زندگی دست
خداست....گفت:دیدی دوستم نداری....!خیلی بهم
برخورد....تیغ رو برداشتم رگمو زدم.....وقتی تو آغوش
گرمش جون میدادم آروم زیر لب گفت:اگه دوسم داشتی...
چرا تنهام گذاشتی؟!؟!؟!
![](/upload/b/batobodan/image/golesorkheman-full.jpg)
وای از یک عمر مستی کردنم
سالها عشق را پرستش کردنم
ای دلم زهر جدایی را بخور
چوب عمری با وفایی را بخور
ای دلم دیدی که ماتت کرد و رفت؟
خنده ای بر خاطراتت کرد و رفت
من که گفتم این بهار افسردنیست
من که گفتم این پرستو مردنیست
آه عجب کاری به دستم داد دل
هم شکستو هم شکستم داد دل.....
رفتی و خاطره های تو نشسته تو خیالم
بی تو من اسیر دست آرزوهای محالم
یاد من نبودی اما من به یاد تو شکستم
غیر تو که دوری از من دل به هیچ کسی نبستم
هم ترانه یاد من باش بی بهانه یاد من باش
وقت بیداری مهتاب عاشقانه یاد من باش
اگه باشی با نگاهت میشه از حادثه رد شد
میشه تو آتیش عشقت گر گرفتن رو بلد شد.
اگه دوری اگه نیستی نفس فریاد من باش
تا ابد تا ته دنیا تا همیشه یاد من باش
در خاطری که تویـــی دیگران فراموشند
بگذار در گوشت بگویم
میـــخواهــمــــــــت
این خلاصه ی
تمام حرفای عاشقــــانه دنـــیاست
عازم یک سفــــــــــــــرم
سفری دور به جایی نزدیـــــــــــــک سفری از خود من به خــــــــــــــــــــــــــــودم مدتی است نگاهم به تماشای خداســـــــــــــــــــــت و امیــــــــــــــــــــــــــــــدم به خداوندی اوســــــــــــــــــــــــــــــــت
ســـــاده دوســــتـم داشــــتـه بـــاش
خـــود را درگیـــــر
پــیچ وخــم زنــــدگی نــــکن
مــن تــــــو را هــــمــــین جـــــور ســـــــاده
دوســـــت مـــــی دارم
امشب تمام حوصله ام را
♥
در یک کلام کوچک
♥
از تو
♥
خلاصه کردم
♥
ای کاش می شد
♥
یک بار بگویم ” دوستــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــت دارم ”
♥
ای کاش فقط
♥
تنها همین یک بار
♥
تکرار می شد
همیشه منتظر کسی باش که تو را با همه دیوونگیت قبول داشته
باشه و تو رو به همه نشون بده و بگه :
این دیوونه … عشق منه!
خیلی نامردی دنیا ....
خیلی نامردی....
تو ازم بهترین ها رو میگیری ....
مگه من با تو چه کردم....
مگه من از تو چی خواستم....
مگه تو جز اشک برام چی داشتی....
مگه من جزغصه چی داشتم....
اگه دل خوشیت همینه باشه من صبر میکنم
و لی یادت باشه .. یه روز روتو کم می کنم
من اینو قول دادم و پاش وا میستم
خداحافظ همین حالا،همین حالا که من تنهام خداحافظ به شرطی که بفهمی تر شده چشمام خداحافظ کمی غمگین،به یاد اون همه تردید به یاد آسمونی که منو از چشم تو میدید اگه گفتم خداحافظ نه این که رفتنت ساده اس نه این که میشه باور کرد دوباره آخر جاده اس خداحافظ واسه اینکه نبندی دل به رویاها
من هنوزم هم ........
تاوان یک نگاه را می دهم ..........
که حلاوت و شیرینی اش یک عمر مرا به شوق آورده است ......
همانگونه که تلخی زندگی مرا به ستوه کشانده است .......
من هنوز هم .......
در زیبایی بی رحم تو مغروقم ......
و برای این گناه اشدترین مجازات را تعیین کرده ای ............
و حکم نبودنت را صادر نموده ای
لیاقت میخواهد واژه ماشدن...
لیاقت میخواهد شریک شدن...
توخوش باش به همین باهم بودن های امروزت..
من خوشم به خلوت تنهایی ام...
تو بخند به امروزت...
من میخندم به فرداهایت