انسان
تاريخ : شنبه 30 دی 1391برچسب:, | 20:50 | نويسنده : Asrin

چیزی که آدم و نابود می کنه عشق نیست، اما خودخواهی چرا!

وقتی عشق تمام شد، باید پرونده رو بست. نباید رابطه رو کش داد.

نباید دروغ گفت. نباید به خاطر پول یا س ک س دیگری و فریب داد.

باید انسان بود، انسان!



حال بد
تاريخ : جمعه 29 دی 1391برچسب:, | 21:25 | نويسنده : Asrin

منو ببخش غريبه كه بهت شانس آشنايی نمی دهم

ديگه طاقت دل كندن ندارم ....

آدم از یه جایی به بعد دیگه حالش خوب نمیشه. . .



منتظرتم
تاريخ : پنج شنبه 28 دی 1391برچسب:, | 20:28 | نويسنده : Asrin

دلم تنگه واسه مهربونیات ...

واسه روزایی که می گفتی فقط خودم ، فقط خودت ...

واسه روزایی که دل نداشتی اشکامُ ببینی ...

واسه روزایی که اگه غصه می خوردم ،

تو هم غصه می خوردی

بعد دستاتُ آروم می ذاشتی رو موهام و نوازشم می کردی و

می گفتی : تا منُ داری غم نداری ....

حالا که تو رو ندارم چی .................؟؟؟



مرده ای
تاريخ : پنج شنبه 28 دی 1391برچسب:, | 10:57 | نويسنده : Asrin

آنگاه که چشمانت را بستی و هوا را بو کشیدی تا به خاطر بیاوری عطر تنش را, فاتحه ات را بخوان.
از لحظه ای که عطرش در ذهنت ماند, مُرده ای!!!

 



بايد ترسيد!
تاريخ : دو شنبه 25 دی 1391برچسب:, | 17:7 | نويسنده : Asrin

 

از کل دخترهای شهر باید گذشت
آنان انقدر حس هایشان را خرج نامرد ها کردند
که دیگر حسی حتی به شاپرک روی گل روی بالکن هم ندارند چه برسد به مــــا که به ظریفی شاپرک نیستیم.



بدترين كار
تاريخ : یک شنبه 24 دی 1391برچسب:, | 19:27 | نويسنده : Asrin

 

بدترین کاری که یه نفر می تونه با دلت بکنه

اینه که باعث بشه

دیگه ذوق نکنـی

از بودن هیچکس ...

 

 

 



مهر تاييد
تاريخ : شنبه 23 دی 1391برچسب:, | 19:12 | نويسنده : Asrin

از زمين و زمان بريده بودم !!!
از ادمهاي اطرافم متنفر بودم !!!
فكر ميكردم كه ديگر كسي زيبا نيست...كه ديگر كسي پاك نيست !!!
كه با هم بودن هايشان از سر دلتنگي نيست و از روي نياز است !!!
كه حرف هايشان حرف نيست...قول هايشان قول نيست...دوستت دارم هايشان بيخوديست...و حافظه شان كوتاه مدت است...!!!
عشق هايشان پوچ است و در يك لحظه ي كوتاه به فراموشي سپرده خواهد شد !!!
شيطنت هايشان از روي سادگي نيست...اشك چشم هايشان واقعي نيست...تمساحي كه اشك ميريزد قابل اعتماد نيست!!!
گرماي دستت را نميخواهند....پاكي نگاهت را نميخوانند !!!
تفاوتت را با بقيه نميدانند!!!
تا اينكه تو امدي و كاري كردي كه به تو اعتماد كنم !!!
.
.

و در اخر مُهر تاءييدي زدي بر تمامي افكاري كه داشتم و رفتي.....
و من تنها به اين دلخوشم كه اشتباه نميكردم !!!

 



دل سپردن
تاريخ : جمعه 22 دی 1391برچسب:, | 18:38 | نويسنده : Asrin

 دلـــــت را به هیچ کس نسپار ؛

 

ایــــن روزها از ســپرده ات ســــــود می خواهند...!



يكي بود يكي نبود
تاريخ : سه شنبه 19 دی 1391برچسب:, | 18:19 | نويسنده : Asrin


یادته زیرگنبد کبود 2

تا عاشق بودن و کلی حسود

تقصیر همون حسودا بود که

حالا شده یکی بود یکی نبود

 



وصیت نامه
تاريخ : دو شنبه 18 دی 1391برچسب:, | 19:53 | نويسنده : Asrin


اي مردم پارچه ي سياهي را بر روي طابوتم بگذاريد تا همه ببينند كه سياه بخت مرده ام




اي مردم دستانم را بيرون اوريد تا همه ببينند كه چيزي با خودم نبرده ام




اي مردم سرم را بيرون اوريد تا همه ببينند كه دست محبت برسرم كشيده نشده




اي مردم تكه يخي را همانند سليبي برروي سينه ام بگذاريد تا بجاي يار وفادارم برايم گريه كند

(ميلاد)



بوسه
تاريخ : دو شنبه 18 دی 1391برچسب:, | 19:10 | نويسنده : Asrin

 

آن روزها شهامت بوسیدنت را نداشتم و تو میگفتی چقدر در عشق سردی ...

 

میدانستم همه چیز با یک بوسه شروع میشود و من در تو غرق خواهم شد...

و همه چیز با سرد شدن تو تمام میشود و من میمانم و لب هایی که برای بوسیدنت بیتابی میکند ...



سيگار
تاريخ : یک شنبه 17 دی 1391برچسب:, | 19:57 | نويسنده : Asrin

 

سيــگـار روشنــت را

در جنگــل خشــک و آشفـتــه روح مــَن انـداختــي ...

بعــد پـرسيــدي :

مــزاحـمـت كــه نشــــدم ؟؟

خنــديـــدم و گـفـتـــــــم : نــه اصــــلـا!...


 

 



smoke
تاريخ : یک شنبه 17 دی 1391برچسب:, | 19:33 | نويسنده : Asrin

 اشکهارو ریخته ام 

    غصه هارو خورده ام 

        برای افسوس ها هم سر تکان داده ام

            دیگر کاری بر نمیاید 

               از این دست های بی خاصیت 

                   نمیتوانم که یقه ات را بگیرم

                       با تشر حکم کنم که بمان 

                           این دست ها دیگر فقط 

                               به درد نگه داشتن 

                                  سیگار می خوردو بس 

                                     وقتی نمیتوانم تورا در 

                                          دنیایم نگه دارم...!



بي طاقت
تاريخ : پنج شنبه 14 دی 1391برچسب:, | 20:36 | نويسنده : Asrin

خــواستم چشــم هایت را از پشت بگیرم...

دیدم طــاقت شنیدن اسم هایی که می گویی را ندارم!

 



دير كرده
تاريخ : پنج شنبه 14 دی 1391برچسب:, | 20:4 | نويسنده : Asrin

آیینه پرسید که چرا دیر کرده است؟

نکند دل دیگری او را اسیر کرده است,

خندیدم و گفتم او فقط اسیر من است تنها دقایقی چند تاخیر کرده است,

گفتم امروز هوا سرد است شاید موعد قرار تغییر کرده است,

خندید به سادگیم آیینه و گفت:

... احساس پاک تورا زنجیر کرده است...

گفتم از عشق من چنین سخن مگوی

گفت خوابی سالها دیر کرده است,

در آیینه به خود نگاه میکنم, آه! عشق تو عجیب مرا پیر کرده است,

راست گفت آیینه که منتظر نباش,

او برای همیشه دیر کرده است 



يه روزي.....
تاريخ : چهار شنبه 13 دی 1391برچسب:, | 21:24 | نويسنده : Mehrdad S


مــَن یــــه روزے دخــــترے بـــودَم کــه از تـــه دل مــے خَـــندیدَم...!!!


مــــَن یـــه روز آروم تــــَرین اعــــصآب دُنیـــآ رو دآشــــتَم...!!!


اکــــنون بــے آنکـــــه شآد بـــآشَــم نـــفس مــے کشَـــم...



بـــے آنکــــه شآد بآشــــم زیــــر بآرآن رآه مـــی رَوم...



بــے آنکـــــه شآد بآشــــم زنــدگــے مــے کـــــُنَم...



دیگـــــرآن از کـــنآرم عبــــور مـــے کـننـــد...


ســــرد و سنگـــــین... بــے آنکــــه نآمــــم رآ بــه خآطـــر بیآورنــد... جــورے عبـــــور مـــے کننــد



کــــه انگـــــآر مـــن نیســـــتم....



حـــــرفــے نیــــست...فقـــط خســـته ام ...



مــن دخــــــترے هـــستم کـــــه بآتمـــــآم تـــوآن بآ ســـرنوشـــت مــے جنگـــــد...



وچــــه جنگــــ نآبـــــرآبرے...


مـــن خـــــسته ام ولـــے مــَغــــــلوب نخــوآهــــَم شــــُد...!!!

 



بعضی وقتا.....
تاريخ : چهار شنبه 13 دی 1391برچسب:, | 21:18 | نويسنده : Mehrdad S

بعضی وقتا مجبوری تو فضای بغضت بخندی ...


دلت بگیره ولی دلگیری نکنی ..


شاکی بشی ولی شکایت نکنی ...


گریه کنی اما نذاری اشکات پیدا شن . . .


خیلی چیزارو ببینی ولی ندیدش بگیری ..


خیلی حرفارو بشنوی ولی نشنیده بگیری !


خیلی ها دلتو بشکنن و تو فقط سکوت کنی . . .


 



اي كاش...
تاريخ : چهار شنبه 13 دی 1391برچسب:, | 21:8 | نويسنده : Mehrdad S


ای کاش عشق جرم بود تا به خاطر مجازات نشدن گرفتارش نمی شدیم
ای کاش ...آدما از کینه ونفرت خالی می شدن وپرمی شدن از عشق
ای کاش.... توی سرزمینی زندگی می کردیم خالی از دورنگی
ای کاش.. همیشه باران می باریدکه اشک هارانامردان نبینند
ای کاش نه سلطانی بود نه گدایی همه دریک سطح بودند
ای کاش نسیم صبح گاهی روح آلوده مارو پاک می کرد
ای کاش به جای متنفر کردن آدما اونارو عاشق کنیم
ای کاش... دنیا پر بود از فرشته های مهربون
ای کاش... هیچکی هرگز خیانت نمی کرد
ای کاش.. قلب ها درسینه ها حبس نبود
ای کاش .آدما فقط آدم باشن نه نامرد
ای کاش. محبت در دلها اثر داشت
ای کاش.. گهواره ام گورم بود
ای کاش



بـــﮧ درک !
تاريخ : چهار شنبه 13 دی 1391برچسب:, | 20:57 | نويسنده : Mehrdad S

 

رفــتــﮧ ای ؟

بـــﮧ درک !

هنــوز هم بهـــتریــن هـا وجـــود دارنـــد

دنــبال ڪسی خواهــــم رفــت ڪــــﮧ مــرا

بـــﮧ خاطـــر خــودم بــخواهـد

نـه زاپــاسی برای بازیـچـه بودن



بـــــارآטּ
تاريخ : چهار شنبه 13 دی 1391برچسب:, | 20:55 | نويسنده : Mehrdad S

زير ِ بـــــارآטּ مے ايستَم

ميگويَند مــُـــב است ايـטּ روزهـــآ
عشـــــق بازے زير ِ بارآטּ

با اشڪ هاے ابـــــر ....

בل نِمے سوزانَم بَراے ابرے ڪﮧ اَز شِدت گِريــﮧ

بــﮧ هِقـــــ هـِــــق افتاده است

בِلَم بَراے خُـــــوבَم مے سوزَد

كه از فِشار בِلتَنگــــــے

خيلي وَقت است نَفَسَـــــم بُريده بُريده  است


سليقه ی عشقم!!!
تاريخ : چهار شنبه 13 دی 1391برچسب:, | 20:25 | نويسنده : Asrin

بوي خاكِ كتاب حافظ...!
ديدن برنامه ي تلوزيوني مورد علاقه....!
رسيدگي به درس ها....!
زنگ زدن به دوستان قديميِ نامرد....!
احوال پرسي از خاله ي مريض....!
پرسيدن برنامه ي امشب دوستان در حالي كه مهم نيست....!
درد دل كردن با هر بي سر و پا.....!
سيگار هاي دوست داشتني....!
فرار از تنهايي...فرار از چيزايي كه تورو به يادم ميندازه....!
گريه قبل خواب...خنده توي جمع....صداي دل نشين adele !!!
دلهره بعد از هر صداي زنگ....!
خوشبختي فراموش شده !!!
من اينارو خودم انتخاب نكردم.....!
سليقه ي عشقمِ بهم مياد ؟؟؟



ثابت كن اگه دوسم داري
تاريخ : چهار شنبه 13 دی 1391برچسب:, | 20:13 | نويسنده : Mehrdad S
پیدا کــــــــردن کسی که بهت بگه دوسـت دارم سخت نیست
پیدا کــــــــردن کسی که
واقعا بهت ثابت کنه دوست داره سختــه...!!!





من همينم
تاريخ : سه شنبه 12 دی 1391برچسب:, | 21:37 | نويسنده : Asrin

من همینم زنی در تکاپوی رهایی از خویش،تشنه جدایی از افکار هرزه ام،هی رفیق صحبت از چیزهایی میکنم که تو نمیتوانی درکش کنی،سخت است فهماندن عقایدی که تلخ هستند ...ولی هستند چیزهایی که تو از آن خبر نداری،چیزهایی که حتی توان فکر کردن به آن را نداری،تفاوت ها بین ما غوغا میکند زود قضاوت کردی!!!‏

 



تاريخ : سه شنبه 12 دی 1391برچسب:, | 15:11 | نويسنده : Mehrdad S

کاش مخابرات
یه روز صبح بهت اس ام اس میداد:
مشترک محترم و عزیز ما،
شما قبلا در طول روز فلان شماره رو دویست بار میگرفتی
اس ام اس که حرفش رو نزن،
اینقدر زیاد بود که ما حساب کتابش از دستمون در میرفت
حتی بعضی اوقات اس ام اس هاتون اینقدر خوشگل بود
که برا خودمون سیوش میکردیم
حتی یه شب، ( زمستون بود فکر کنم)، اینقدر حرفای خشگل خشگل میزدین و ما هم هی گوش میدادیم
که پای تلفن خوابمون برد،
یادمون رفت بقیه پول تلفن شما رو حساب کتاب کنیم
حالا مشترک محترم و عزیز،
چی شده که این روزا دیگه خبری ازت نیست؟
چیزی شده؟
چرا اون شمارهه رو دیگه نمیگیری؟
یه اس ام اس خالی هم حتی نمیدی
منِ مخابرات، اون دوره رو باهاتون زندگی کردم، حقمه که بدونم
تو هم اس ام اس بدی بگی:
بیخیال رفیق،
این روزا هم میگذره.....

کاش مخابرات
یه روز صبح بهت اس ام اس میداد:

مشترک محترم و عزیز ما،
شما قبلا در طول روز فلان شماره رو دویست بار میگرفتی
...

اس ام اس که حرفش رو نزن،
اینقدر زیاد بود که ما حساب کتابش از دستمون در میرفت
حتی بعضی اوقات اس ام اس هاتون اینقدر خوشگل بود
که برا خودمون سیوش میکردیم
حتی یه شب، ( زمستون بود فکر کنم)، اینقدر حرفای خشگل خشگل میزدین و ما هم هی گوش میدادیم
که پای تلفن خوابمون برد،
یادمون رفت بقیه پول تلفن شما رو حساب کتاب کنیم

حالا مشترک محترم و عزیز،
چی شده که این روزا دیگه خبری ازت نیست؟
چیزی شده؟
چرا اون شمارهه رو دیگه نمیگیری؟
یه اس ام اس خالی هم حتی نمیدی

منِ مخابرات، اون دوره رو باهاتون زندگی کردم، حقمه که بدونم

تو هم اس ام اس بدی بگی:
بیخیال رفیق،
این روزا هم میگذره.....