کودک درونتان دلش مےگیرد گاهے
چقدر مي نويسم و خط مي زنم اين روزها اين روزها خودم را گم كرده ام...
خدایا .... بباران آسمانت را .... دلم باران می خواهد ..... تا به زیر قطره های تو ..... کمی این دل بیاساید ..... بباران آسمانت را ..... به حرفم .. تو .. کمی گوش کن .. بیا با قطره هایِ عشق ... من و دل را نوازش کن ....
بهانه ات برای رفتن چه بچه گانه بود
چه بی قرار بودی زودتر بروی
از دلی که روزی
بی اجازه وارد آن شده بودی!
من نمیگویم هرگز نباید در یک نگاه عاشق شد اما اعتقاد دارم باید برای بار دوم هم نگاه کرد ...
- ویکتورهوگو
ده لین له دو قوتبی زه وی
شه ش مانگ روژ و شه ش مانگ شه وه
خور نوستووه هه ر له خه وه
ئه ی من له کام قوتبه ده ژیم
که ساله های ساله شه وه
...
اشکهایم که سرازیر می شوند
دیری نمی پاید که قندیل می بندند
عجبــــــــــــــــــــــ
سرد استــ هوای نبودنتــ .
ما به دنیــــــــــا آمدیم
دنیا به مـــــــا نیامد
کبوتر با کبوتر
باز تنهاست...
خیلی سختِ نگه داشتن بغض پشت تلفن . . .!
مخصوصاً وقتی که میخوای نفهمه . . .
هی قورتش میدی . . .هی . . اما آخرم چیکه چیکه اشکات گونه ها تو خیس میکنه!
اون موقع اس که یهو تلفنُ قطع مکنی. . .
بعدشم میگی خودش قطع شد!
ر آغوش خودم هستم ...
من خودم را در آغوش گرفته ام !
نه چندان با لطافت ...
... نه چندان با محبت ...
اما وفادار ...
وفادار ...!
حرفهایت،
بوی دوستت دارم می دهد
فكری برای چشم هایت بكن . . . .
خـستـه ام ..
از تــقدیـری که
فــــاصـــلــه را
مــی کــــوبـــد
بـــر صــورتـم !!
بـــودن
معـــــنا می گیرد ...
وقــتی
عطـــرِ ِ تــو می دهد
آغــــوشم ...
آغـــــــــــــــ ـ ـ ــ ــــوشم که میـــــگیری
انقــــــدر ارام میشــ ـ ــ ــــــوم
که فرامــ ـ ـوش میکنم
بایدنفس بکشم
عشق مثه گنجشك میمونه ...
اگه شل بگیریش میپره ،
اگه سفت بگیریش میمیره !
اشتباه از من بود ،
پررنگ نوشته بودمت بر کتیبه ی دلم،
به سختی پاک میشوی!
پرسید بخاطر کی زنده هستی؟
با اینکه دلم می خواست با تمام وجودم
داد بزنم : به خاطر تو
بهش گفتم: بخاطر هیچ کس
پرسید: پس به خاطر چی زنده هستی؟
با اینکه دلم فریاد می زد به خاطر تو
با یک بغض غمگین
گفتم : به خاطر هیچ چیز
ازش پرسیدم: تو به خاطر کی زنده هستی؟
در حالیکه اشک در چشمانش جمع شده بود
گفت: بخاطر کسی که به خاطره هیچ زنده است...
راهـی نـدارد جز
سـقوط
بـــرگ پاییـزی...
وقـتی می داند درخت
عشـق بـرگ تـازه ای را در دل دارد...!
گاهی دلت گرفته
نمی دانی باید دردت را
به که گویی
که بشنود و نشنیده بگیرد...
گاهی دلم ازهرچه آدم است میگیرد..
. گاهی دلم دوکلمه حرف مهربانانه میخواهد..
. نه به شکل ” دوستت دارم” و
یا نه به شکل ” بی تو میمیرم “
… ساده شاید ،
مثل :
” دلتنگ نباش،
امیدت به خدا …
فردا روز دیگری ست...
من اگر می ترسم
ترسم از تاریکی ست
چون ندارم خبر از بود و نبودِ در آن
وای بر آنان که , ترس از نور و حقیقت دارند
که مبادا نیمهء تاریکشان برملا گردد بر دیدهء خلق
زیاد طول نمی کشد تا بفهمی
ورود به هر رابطه ای
نمی تواند تنهایی هایت را پر کند ... !
کاش یک بار به جای آن همه سر به سر گذاشتن
فقط یک بار لعنتی
فقط یک بار دل به دلم میدادی...
به جهنم که مرا به جهنم میبرند به خاطر عشقبازی با تو !!!
تو خود بهشتی..
هیچ چیز بیشتر و بدتر از این ...
مغز استخوان آدمو نمی سوزونه که...
اطرافیانت بهت بگن:
اگه ...دوستت داشت نمیرفت...!!!
دل آدما،
شیشه نیست که روی آن " هــــــا " کنیم
بعد با انگـــشت قــــلب بکشیم و
وایسیم آب شـــدنش رو تماشــــا کنیم و کیـــــف کنیم !!!
رو شیشه نـــازک دل آدمـــا اگـــه قلبـــــــــی کشیدی
باید مــــــــردونه پـــــــاش وایســــتی ...
هر وقت در فریب دادن کسی موفق شدی..
به این فکر نباش که اون چقدر احمق بوده...
به این فکر کن که اون چقدر به تواعتماد داشته . . .
گــریان شده دلـــــم....
همچـــون دختـــرکـــی لجبـاز...
پا به زمین می کـــوبد...
تــــو را میـــخواهد....
فقط "تــــــــــــــــــو" را...
نگـــــــران نباش
" حــــال مـــن خـــــــوب اســت "
بــزرگ شـــده ام ...
دیگر آنقـــدر کــوچک نیستـم که در دلــــتنگی هـــایم گم شــــوم ...!
آمـوختــه ام
که این فـــاصــله ی کوتـــاه بین لبخند و اشک
نامش " زندگیست "
آمــوختــه ام
که دیگــر دلم برای " نبــودنـت " تنگ نشــــود
راســــــتی
دروغ گـــــفتن را نیــــــــز
خـــــــــوب یاد گـــرفتــه ام ...!
" حــــال مـــن خـــــــوب اســت "
خــــــوبِ خــــوب ...
تو همان نیمه گمشده ی منی
نه؛
تو تمام گمشده منی
تو همان انتظاری که در نهایت به آن رسیدم**